در مسیر رسیدن به
. و ریدلی اسکات بازگشت تا کودک بینوایش را از دست شکنجهگرانی که آن را زخمی و کبود کرده بودند نجات بدهد، آن را از باتلاق عمیقی که در آن گرفتار شده بود بیرون بکشد، هرطور شده گل و لجن و آت و آشغالهای چسبیده به آن را از سر و بدنش پاک کند و آن را دوباره به روزهای اوجش برگرداند. مجموعهی «بیگانه» (Alien) یکی از معدود مجموعههای سینمایی است که در مرور زمان فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است. فیلمهایی که با نقشه و برنامه و مهارت و علاقهی شخصی آغاز به کار کرده بودند، بعد از موفقیتهای هنری و تجاریشان، والدین و پرورشدهندگان اصلیشان را از دست دادند، ماهیت واقعیشان را از کف دادند و به بازیچهی دست یک سری تهیهکنندگان حریص تبدیل شدند که میخواستند به هر ترتیبی که شده از برندی شناختهشده پول در بیاورند. نتیجه این شد که اگرچه از سهگانهی اصلی «بیگانه» به عنوان یکی از بهترین سهگانههای تاریخ سینما یاد میکنند، اما فیلمهای بعدی که دست به دامن ترفندهای مضحک و پیشپاافتادهای مثل زنده کردن مردگان و به جان هم انداختن هیولاهای جدی دو فیلم متفاوت و رها کردن آنها در یک شهر زمینی برای شکار تینایجرهای دبیرستانی شده بودند، نام «بیگانه» را از عرش به زیرزمین منتقل کرد. فیلمهایی که با وحشت استخوانسوزِ کیهانیشان شروع به کار کرده بودند و ما را به مکانهای تاریکی برده بودند که مغز انسان یارای هضم آنها را ندارد و با تعلیق و تنشهای استادانهشان نفسمان را بند آورده بودند و با طراحی یگانهی هیولا و دنیای مرکزیشان ما را مات و مبهوت خودشان کرده بودند، دیگر نه به عنوان یکی از بزرگترین برندهای سینما، بلکه به عنوان برندی مُرده شناخته میشدند که شاید خود فیسباگرها هم به کاشتنِ زنومورفهاشان در بدنهاشان رغبت نمیکردند.
پس حتما میپرسید چرا ریدلی اسکات تصمیم گرفت تا برای ساخت «پرومتئوس» سراغ پرداخت به گذشتهی دنیایش برود؟ یکی از بزرگترین دلایل موفقیتِ «بیگانه»ها در درگیر کردن مخاطب، اسرارآمیز بودنشان است و فاش کردن این گذشتهی اسرارآمیز میتواند به نابودی یکی از پایههای اساسی این مجموعه منجر شود. خب، راستش این همان ترس و نگرانیای بود که طرفداران مجموعه قبل از اکران «پرومتئوس» داشتند. همه آنقدر «بیگانه»های فاجعهبار پشت سر هم دیده بودند که به تصمیمات این قسمت هم اعتماد کامل نداشته باشند. اما ریدلی اسکات روی صندلی کارگردانی نشسته بود و میدانستیم که او آمده تا کودکش را نجات دهد، نه اینکه آن را در وضعیت بدتری رها کند. فیلم را که دیدیم متوجه شدیم منظورِ اسکات از «پیشدرآمد» چه چیزی بوده است. «پرومتئوس» یکی از بهترین انواع پیشدرآمد است. از آن پیشدرآمدهایی نیست که فقط با هدف فراهم کردن یک سری جواب و پر کردن یک محدودهی زمانی خالی ساخته شده باشد. از آن پیشدرآمدهایی نیست که نان محتوای قسمتهای قبلی را بخورد و خود چیزی برای عرضه نداشته باشد. به خاطر همین بود که اسکات سعی میکرد برای توصیفِ «پرومتئوس» از «پیشدرآمد» استفاده نکند و در عوض آن را به عنوان فیلمی تعریف میکرد که اگرچه دیانای «بیگانه» را به ارث برده است و در دنیای یکسانی جریان دارد، اما از ایدهها و اسطورهشناسی خودش بهره میبرد.
نقد فیلم Prometheus - پرومتئوس
یکی ,پرومتئوس» ,اسکات ,بیگانه» ,کرده ,بودند ,را از ,یکی از ,آن را ,به عنوان ,ریدلی اسکات
درباره این سایت