فیلم Lion نامزد بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۷، داستان زندگینامه‌ی ساده اما تکان‌دهنده و زیبای پسری گم‌شده در جستجوی خانواده‌اش است. همراه بررسی این فیلم باشید.

«شیر» (Lion) که به داستان آشنای کودکی گم‌‌شده در تلاش برای پیدا کردن مادر و خانه‌اش در بزرگسالی می‌پردازد، از آن فیلم‌هایی است که آکادمی اسکار عاشقشان است. شاید به خاطر اینکه عموم مردم هم عاشق چنین داستان‌های ناراحت‌کننده و اشک‌آوری از سال‌های دوری و فراق و لحظه‌ی لذت‌بخشِ در آغوش هم رفتن دو جداافتاده بعد از جستجوها و ناامیدی‌های بی‌پایان هستند. اصلا قصد تیکه انداختن به کسانی که عاشق چنین فیلم‌هایی هستند را ندارم. چون خودم هم یکی از کسانی هستم که هنگام دیدن چنین فیلم‌هایی کنترلم را از دست می‌دهم. اگر فیلمی بتواند داستان انسانی درگیرکننده‌ای روایت کند، چرا نباید دوستش داشته باشیم. همه‌ی فیلم‌هایی که در زیرسبک «کودکان گم‌شده در تلاش برای یافتن خانواده‌شان» قرار می‌گیرند فقط با هدف روایت داستان‌های سرهم‌بندی‌شده‌ی ملودراماتیکی ساخته نمی‌شوند. در بین آنها فیلم‌هایی که مثا‌ل‌های خوبی از این زیرژانر هستند هم یافت می‌شوند. دقیقا به خاطر همین است «شیر» در دسته فیلم‌های خوب این زیرسبک قرار می‌گیرد و شاید یکی از به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌هایی که امسال دیده‌ام نباشد، اما مطمئنا یکی از بهترین درام‌های سال است که کسی نباید از دستش بدهد.

 

مهم‌ترین خصوصیت «شیر» این است که اصلا فیلم زندگینامه‌ای عجیب و غریب و غیرمنتظره‌ای نیست و از ساختار داستانگویی نامرسومی استفاده نمی‌کند. چند وقت پیش در بررسی «لبه‌ی تیغ» گفتم که بعضی‌وقت‌ها چقدر فرمت زندگینامه‌ای فیلم توی ذوق می‌زند و چقدر رعایت یک به یک و بی‌خلاقیت کلیشه‌های درام‌های جنگی به ضرر فیلم تمام شده بود و جلوی شکوفایی تمام پتانسیل‌هایش را گرفته بود. در مقابل به «سالی» اشاره کردم که چگونه با تمرکز روی روانشناسی شخصیت اصلی‌اش و روایت یک داستان منسجم و مهجور در اوج سادگی چقدر تاثیرگذار شده بود. خب، «شیر» در این زمینه در کنار «سالی» قرار می‌گیرد. مثل فیلم کلینت ایستوود خبری از روش‌های انقلابی و تازه‌ برای روایت نیست. بنابراین این سوال پیش می‌آید که چنین فیلم مرسومی که به چنین داستان مرسوم‌تری می‌پردازد چگونه موفق شده جلوی خودش را از افتادن در چاله‌های ناشی از کلیشه‌گرایی بگیرد و نامزد بهترین فیلم اسکار  ۲۰۱۷ شود؟ گرت دیویس در اولین تجربه‌ی کارگردانی‌اش فیلم استانداردی ساخته است که به روش کاملا درستی داستان تکراری‌اش را برای تماشاگر مهم می‌کند و دوباره به روش درستی همه‌جور احساسی از تماشاگر می‌گیرد؛ از دلسوزی، خوشحالی و ناراحتی گرفته تا عصبانیت، وحشت، اضطراب و سردرگمی. رسیدن به چنین طیف وسیعی از احساسات مختلف در چنین فیلمی که ایده‌ی اصلی داستانی‌اش را بارها و بارها شنیده‌ایم کاری است که از کمتر کسی بر می‌آید.

«شیر» به دو قسمت بزرگ تقسیم شده است. در قسمت اول که اتفاقا بیشتر از حد انتظاراتم ادامه پیدا کرد و یک‌جورهایی قسمتِ بسیار بهتری در مقایسه با قسمت دوم محسوب می‌شود، ما با پسربچه‌ی ۵ ساله‌ای به اسم سارو (سانی پاوار) آشنا می‌شویم که به همراه مادر، خواهر تازه به دنیا آمده‌اش و برادر بزرگترش گودو در روستای دورافتاده، کوچک و فقیری در هند زندگی می‌کنند. سارو و گودو یک شب برای پیدا کردن کار از خانه دور می‌شوند. گودو برادرش را برای مدتی در ایستگاه قطار تنها می‌گذارد، سارو در قطاری که در ایستگاه متوقف است خوابش می‌برد و وقتی بیدار می‌شود، خورشید بالا آمده است و خود را در قطار هوهوکشانی پیدا می‌کند که هزاران کیلومتر از محل زندگی‌شان دور شده است. قطار برای چند روزی از حرکت نمی‌ایستد و به دور و دورترشدن ادامه می‌دهد. بالاخره وقتی سارو موفق به پیاده شدن از قطار می‌شود، خود را در منطقه‌ی بیگانه‌ای پیدا می‌کند نه زبان ساکنانش را می‌فهمد و نه در شلوغی ایستگاه قطار و شهر کسی به او اهمیت می‌دهد. تنها خطری که سارو را تهدید می‌کند اما سرگردانی در خیابان و تنهایی و گرسنگی نیست، بلکه خیلی زود معلوم می‌شود شهر پر از شکارچیان کودکی است که به روش‌های مختلفی می‌خواهند از بچه‌های بی‌پناه و بی‌محافظ سوءاستفاده کنند.

بررسی فیلم ها روز دنیا

نقد فیلم Gifted - بااستعداد

نقد فیلم نگار

نقد فیلم Prometheus - پرومتئوس

مورد انتظارترین فیلم های هنری 2017

نقد فیلم Fences - حصارها

نقد فیلم Lion - شیر

نقد فیلم هفت ماهگی

فیلم ,چنین ,داستان ,فیلم‌هایی ,سارو ,پیدا ,است که ,که به ,یکی از ,فیلم‌هایی که ,پیدا کردن

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خرید اینترنتی فروشگاه سنگ مزار محمود یادگاری 95 noora77 فیلم سینما #ایران قوی# backlinkflint کسب درآمد اینترنتی کسب و کار اینترنتی بازاریابی اینترنتی نایت فیلم KCT.BL everything